من و تو ؛ کانال تفریحی با اهداف سیاسی


 

نويسنده: لقمان یداللهی*




 
حوادث بعد از انتخابات تاثيرات قابل توجهي بر فعاليت رسانه هاي فارسي زبان داخل و خارج از كشور گذاشت. در حالي كه جبهه ي رسانه اي غرب و در راس آن شبكه هاي bbc و VOA با تمام توان افكار عمومي ايران را هدف گرفته بود رسانه ملي هم چاره اي نداشت جز اين كه از تمام ظرفيت و توان خود استفاده كند.
بنابراين رسانه ملي علاوه بر برنامه هاي سياسي كه از شبكه هاي عمومي خود روي آنتن مي برد شبكه راديويي جوان و شبكه سه سيما را هم كه شبكه هاي اختصاصي ويژه جوانان بود، مامور مقابله با تبليغات غرب كرد.
با اين كه شبكه هاي ياد شده از ابتدا عمدتا براي پر كردن خلاء تفريحات و سرگرمي تاسيس شده بودند اما رسانه ملي از اين دو كانال پر مخاطب هم براي افزايش شور سياسي جامعه استفاده كرد.
شبكه 3 سيما كه از ابتداي تاسيس اش از پخش برنامه هاي سياسي پرهيز مي كرد، با پخش مناظرات كانديداهاي رياست جمهوري، عملا به سياسي ترين كانال سيما تبديل شد. شبكه جوان هم به عنوان پرمخاطب ترين كانال راديويي، تبليغات انتخاباتي را در دستور كار قرار داد و به اين ترتيب با پخش برنامه هاي مختلف سياسي سعي در داغ نگه داشتن تنور انتخابات داشت.
با شكل گيري حوادث بعد از انتخابات همين كانال هاي پرمخاطب كه تا پيش از انتخابات هرگز برنامه سياسي توليد نكرده و حتي گروه توليد سياسي هم در آن تاسيس نشده بود در خط مقدم جبهه رسانه ملي قرار گرفتند. به عنوان مثال ميزگرد سياسي ديروز امروز فردا كه به جرآت مي توان ادعا كرد سياسي ترين برنامه تلويزيون در سال هاي بعد از جنگ بود از شبكه ورزشي - سرگرمي سه روي آنتن رفت تا با برگزاري مناظره بين طيف هاي مختلف سياسي به ابهامات موجود پاسخ دهد و به شفاف سازي عرصه سياست داخلي كمك كند.

فارسي وان وارد مي شود
 

همزمان با فرو نشستن التهابات و اختلافات سياسي ايران ديگر شبكه هاي BBC و VOA گربه سياه رسانه ملي نبودند بلكه پديده ي رسانه اي جديدي سر بر آورد.
فارسي وان كه عمدتا به پخش سريال هاي آمريكاي جنوبي و سريال هاي كره اي مي پرداخت در مدت كوتاهي توانست سيل عظيمي از مخاطبان ايراني را از رسانه ملي دور كند. اين شبكه در ابتدا به دليل كيفيت پايين برنامه ها و دوبله هايش چندان جدي گرفته نمي شد اما در يك چشم به هم زدن به يكي از تهديدات فرهنگي براي جامعه نيمه سنتي ايران تبديل شد. با گرم شدن بازار فارسي وان حتي BBC فارسي و VOA هم مخاطبانشان را از دست مي دادند. چرا؟!
بسياري از صاحب نظران بر اين عقيده بودند كه فارسي وان در بزنگاه سرگرمي و اينترتينمنت ايستاده است. تفريحات و سرگرمي حلقه ي مفقوده اي بود كه در رسانه ملي و شبكه صداي آمريكا و BBC ( كه از اساس شبكه هاي سياسي بودند) جايي نداشت.
هر چند رسانه ملي در چند مقطع به توليد برنامه هايي موفق دست زد اما اين تلاش ها براي احياي دوران خوش گذشته فاقد جذابيت هاي لازم بود چرا كه ديگر مخاطبان سابق رسانه ي ملي تا حدودي تغيير ذائقه داده و جام عسل را نوشيده بودند؛ شما مي توانيد بگوييد جام عسل زهر آگين.

گزينه بعد؛ «من و تو 1»
 

آذر ماه 1389 خورشيدي، شاهد تولد يك شبكه ماهواره اي ديگر بوديم به نام «من و تو 1». اين شبكه كه در كپيتال استديو لندن واقع شده با پخش برنامه هاي متنوعي مثل سريال هاي دوبله شده، برگزاري مسابقات خوانندگي زير نظر يك خواننده مشهور زن، پخش مستندهاي جذاب و برنامه هاي عامه پسند، مخاطبان ايراني را شگفت زده كرده است. «من و تو 1» در ابتداي فعاليت خود با توليد 4 ساعت برنامه در روز توانسته است حتي بسياري از مخاطبان فارسي وان را به دنبال خود بكشاند.
در اين شبكه علاوه بر بخش هاي سرگرمي بخش هاي خبري هم تدارك ديده شده است. اين بخش خبري در قالبي ساختارشكنانه به صورت ديالوگ بين چند جوان روزنامه نگار برگزار مي گردد كه هر چند در مقام اجرا بسيار ضعيف در آمده اما اين بخش توانسته است جاي يك بخش خبري رسمي را به بهترين شكل ممكن پر كند و چهره سياسي «من و تو 1» را تا حدود زيادي پنهان كند.
شايد با رجوع به بند گذشته بتوانيم به پاسخ اين سوال دست پيدا كنيم كه چرا شبكه «من و تو 1» در مدتي كوتاه توانسته به عنوان رقيب ساير شبكه هاي تلويزيوني شناخته شود. ظاهرا شاخك هاي تيز انگليسي ها علائم را دريافت كرده اند. BBC فارسي و ساير تلويزيون هاي سياسي -در شرايط فعلي- توان جذب مخاطبان ايراني را ندارند و به همين مناسبت چاره اين است كه با تاسيس يك شبكه سرگرمي و در قالب تفريحات به روشي زيرپوستي به القاي نظرات سياسي خود بپردازند.

آيا ما قافيه را باخته ايم؟
 

جواب منفي است. رسانه ملي هر چند در شرايط فعلي قدري در موضع انفعال قرار دارد اما با حركت هاي درخشاني مثل توليد سريال مختارنامه، بارقه ي اميدي را در دل بينندگان روشن كرده است. مختارنامه شاهد حي و حاضري است كه به ما يادآوري مي كند: مي توان اثري ديني و تا حدودي سرگرم كننده ساخت و مي توان رسانه اي ديني و در عين حال با نشاط داشت.
در هر حال به ياد داشته باشيم كه اينترتينمنت و سرگرم سازي يك صنعت است با تمام قواعدي كه براي خود دارد. يكي از قواعد پذيرفته شده در اين صنعت ضرورت وجود شبكه هاي اختصاصي براي ايجاد لحظات شاد و لذت بخش است.
در شرايطي كه مناقشات سياسي پايان يافته و فضاي فكري جامعه تا حدودي به حالت معمول خود بازگشته بهترين گزينه اين است كه به اين قواعد پايبند باشيم و شبكه هايي كه زماني با مطالعه تاسيس شده و اهداف مشخصي براي آن تعيين شده است به كاربري اصلي خود بازگردند.

پي نوشت ها :
 

*دانشجو تهیه کنندگی سیما

منبع:www.qiu.ir